مادران شريف

وظايف ديني والدين براي كودكان از سه تا هفت سال

1394/2/7 18:05
نویسنده : انجمن مادران
2,150 بازدید
اشتراک گذاری

 جلسه دهم تربيت فرزند حاج اقا بهرامي
از روایات استفاده کردیم  که بچه در6-7 سال اول کار آموزشی و تربیتی خاصی ندارد. بیشتر ما باید مراعات حال او را بکنیم. ممکن است این سوال به ذهن بیاید که یعنی ما به بچه از دین، از اخلاق، از اداب و... هیچی یاد ندهیم و او را رها کنیم؟؟
- برنامه کلی تربیت تا 9سالگی
یک روایت بخوانم که تقریبا همه آنچه که لازم است برای بچه در این6-7 سال می فرماید(بنده یک مقداری هم جستجو کردم غیر از این روایت، چیزی را پیدا نکردم که در طول6-7 سال اول لازم باشد به بچه یاد بدهیم).
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ فَضَالَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ إِذَا بَلَغَ‏ الْغُلَامُ‏ ثَلَاثَ‏ سِنِينَ‏ فَقُلْ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَبْلُغَ ثَلَاثَ سِنِينَ وَ سَبْعَةَ أَشْهُرٍ وَ عِشْرِينَ يَوْماً ثُمَّ يُقَالُ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ أَيُّهُمَا يَمِينُكَ وَ أَيَّهُمَا شِمَالُكَ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِكَ حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ يُقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سِتُّ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سِتُّ سِنِينَ قِيلَ لَهُ صَلِّ وَ عُلِّمَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ قِيلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَكَ وَ كَفَّيْكَ فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِيلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَيْهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاةِ وَ ضُرِبَ عَلَيْهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ لِوَالِدَيْهِ إِنْ شَاءَ اللَّه‏- مکارم الاخلاق ص222
طبق این حدیث: قبل از سه سال که اصلا چیزی نیست. وقتی که بچه به 3سال رسید، 7بار به او بگو«لا اله الا الله» سپس رهایش کن(مشغول به بازی و کیف خودش باشد) / تا برسد به 3سال و هفت ماه و 20روز، بعد به بچه 7بار بگو«محمد رسول الله»بعد رهایش کن تا 4سالش تمام شود / وارد5سال که شد(4سالش تمام شد) سپس7بار به او بگو«صلی الله  علی محمد و آل محمد» و بعدرها می شود / تا5سال او تمام شود (برود در6سال) بعد به او بگوییم« دست راستت کدام است، دست چپت کدام است» وقتی دست راست و چپ را شناخت؛ رویش را به قبله کن و بگو«سجده کن»بعد رهایش کن/ تا6سالش تمام شود(برود در7سال) بعد به او بگو «نماز بخوان» و رکوع و سجود را یادش بده وقتی که 7سالش تمام شده است/ 7سالش که تمام شد(وارد8سال شد)وضو را یادش بده و هنگامی که توانست صورت و دست را بشوید بگو نماز بخوان؛ سپس رها می شود/ تا 9 سالش تمام شود، این جا وضو را کامل یادش بده و دستور نماز داده می شود و بر نماز کتک زده می شود. وقتی وضو و نماز را یاد گرفت، خدا پدر و مادرش را می آمرزد ان شاء الله.
خب، چون بحث ما تا حدود 6-7 سال است، فعلاً دقت کنیم حضرت می‌فرمایند تا 3 سال که اصلاً بحثی نداریم و نیازی نیست چیزی یاد بچه داده شود، مگر همین بازی و شعر و هم‌خوانی و اینها؛ آن هم به شرطی که از سر ذوق بچه باشد و بدون فشار.وقتی حضرت می‌فرمایند: رهایش کنید، مخاطب ایشان پدرو و مادر است. ما باید بفهیم آنچه که بچه‌ را رشد می‌دهد، همین رها کردن است بر خلاف این که بعضی‌ از ماها فکر می‌کنیم اصرار کردن و سوال کردن و جواب دادن و... بچه را رشد می‌دهد.
در این 5-6 سال، اهل‌بیت از ما خواسته‌اند فقط اساس مسائل اعتقادی را یاد بچه‌ها بدهیم. لااله‌الاالله را در 3 سالگی به بچه یاد بدهیم. بگوییم نیست خدایی جز الله. در این 3-4-5 سالگی، بچه خیلی سوال در مورد خدا می‌کند. در این سن بچه خدا را می‌خواهد و دنبال این است که چه کسی او را آفریده. لااله‌الاالله لفظ عربی است. خود لفظ را باید یاد بچه داد ولی بچه‌هایی که عربی متوجه نمی‌شوند، باید علاوه بر آن معنایش را هم برای بچه گفت. پس به بچه عرب باید 7 بار گفت لااله‌الاالله (چون لفظ را که بشنود، معنا را هم متوجه می‌شود و مطلب حل است) ولی بچه‌های ما باید معنای لفظ را یاد بگیرند. چون لااله‌الاالله پایه نماز است و پایه همه‌چیز است. ولی باید به بچه هم این معنا را داد در حد خودش. حالا فرض کنید به صورت شعر به بچه یاد بدهیم. خدای یکی است، دو تا نیست و...
به هر حال در این سن، این معنای لااله‌الاالله باید درست جا بیفتد، نه این که با کتاب‌های اصول و عقاید به بچه‌ها یاد بدهیم! در حد فهم بچه بگوییم. هر جا هم بلد نیستیم به سوالاتشان جواب بدهیم، الکی جواب ندهیم. خیلی مواظب باشیم. سوالات بچه را درست جا بندازیم و الکی سرشان را گرم نکنیم. فرض کنید بچه می‌پرسد خدا کجاست؟ همان که در قرآن گفته را به زبان ساده بگوییم. خدا در همه جا هست. حالا اگر پرسیدپس چرا من نمی‌بینمش؟ خب بگیم مگه همه چیز رو آدم می‌بینه؟ خیلی چیزهای دیگه رو آدم نمی‌بینه، خدا رو هم نمی‌بیننه. اگه گفت خدا مثل چی هست؟ (مثل قرآن) بگیم خدا مثل نور است (الله نور السماوات و الارض) است و مثل چیزهایی که ما می‌گوییم نیست.همه جا هم هست، دیده هم نمی‌شود. مثلاً هوا همه‌جا هست و دیده نمی‌شود. برق همه‌جا هست و دیده هم نمی‌شود.
اینها را در فضای کودکی بچه جا بندازیم تا پایه اعتقادی بچه حل شود. شاید این جا که حضرت فرمودند بعد بچه را ول کن منظورشان این باشد که در بحث‌های اعتقادی زیاد به بچه ور نرویم که نتواند بکشد. بلکه اصل مطلب را جا بندازیم. بعد در زندگی می‌بیند که ما هی از خدا می‌گوییم، دعا می‌کنیم و .... پایه‌اش محکم می‌شود ولی لازم نیست که کلاس‌های مفصل توحید و یگانه‌پرستی بگذاریم.
از این مطلب هم که می‌فرمایند 7 بار لااله‌الاالله بگو .و بعد رهایش کن، نشان می‌دهد که باید مطلب نرم‌نرم برای بچه جا بیفتد و یک‌بار نگو که فقط یک چیز بشنود بلکه لااله‌الاالله را نرم‌نرم و به تدریج و آرام بگو که لااله‌الاالله در دلش جا بگیرد. ولی‌ بعدش رهایش کن. ما اشتباه می‌کنیم و بچه را رها نمی‌کنیم. یعنی بعد از این که گفتیم خدایی داریم و خدا یکی است، بعد می‌گیم مگه من دیروز نگفتم خدایی هست! اگه این کار را کنی‌، می‌برنت جهنم‌ها!! نه دیگه، رهایش کن و پای مطالب دیگر را اینجا نکش. 2-3 سال بعد حضرت می‌فرمایند بچه سجده کند و عمل انجام دهد.
پس بچه‌ چون در 6-7 سال اول پیش خودش آقا و سید است و دستور می‌دهد و این‌ حرف‌ها...، اگر خواستی اعتقادی به او بیاموزی و با آن بچه را به بند بکشی، بچه زیر بار آن نمی‌رود.
چون زیر بار این نمی‌رود، با آن اعتقاد به مشکل می‌خورد. همین که خدا را به یکتایی بپرستد، کافی است. پس، پدر و مادر نباید نسبت به بچه خدایی کنند!!! ولی در عمل نشان دهیم که ما ‎ْ‎ْ[یعنی پدر و مادر] فرمان خدا را می‌بریم ولی از بچه توقع فرمان‌برداری نباید داشت. یعنی در این سن، فقط از نعمت‌های خدا بگیم، از خوبی‌های او بگوییم. از لطف خدا بگوییم. اگر از بهشت و جهنم هم خواستیم بگیم، بنداریمش سر ظالم‌ها و ستمگران. فرض کنید تلویزیون داره آدم‌های بدو ظالم رو نشون می‌دهد. بگیم خدا اینها را میبره جهنم. نه این که بچه رو بترسونیم. اگر نگذاشتیم خدا در این مرحله در دل بچه جا بگیرد، خطرناک است و مراحل بعدی دیگر کار مشکل می‌شود. پس در 3 سالگی، خود اعتقاد لااله‌الاالله باید جا بگیرد و بعد رها شود و پس از آن نبوت جا بیفتد. (محمد رسول الله). پس باید پس از اعتقاد به خدا، به کودک زمان داد تا بعد از آن اعتقاد به نبوت پیدا کند (در اینجا دقیقاً فرمودند پس از 7 ماه و 20 روز)، معلوم است 7 ماه و 20 روز زمان می‌بد تا خود این اعتقاد جا بیفتد. خیلی باید با حوصله با بچه رفتار کرد.
خدا را که بچه باور کرد، خود بچه به این سمت می‌آید که حالا این خدا و این ما چه ربطی به هم داریم؟ آن وقت این مطلب روشن می‌شود که محمد(ص) فرستاده خدایی است که تو قبولش داری. به بچه بگوییم خداوند متعال از سر لطفی که به ما داشته است و خواسته به ما چیزی بدهد، بهترین بنده‌اش را فرستاده برای ما که ما را راهنمایی کند، دستگیری کند، کمک کند. (تا مطلب جا بیفتد و خود پیامبر و نبوت جا بیفتد، اهل‌بیت هم در اینجا مطرح نیست). این مساله نبوت را هم باید 7 مرتبه گفت (مطلب را باید جا انداخت)، مجدداَ رها می‌شود تا 4 سال تمام شود، آن موقع می‌گویند صلی‌الله علی محمد و آل محمد، یعنی بحث اهل‌بیت و امامت در اوایل 5 سالگی مطرح می‌شود. این صلوات که فرستاده می‌شود، باید برای بچه جا بیفتد که پیامبر و خاندانشان و 12 امام و حضرت زهرا (س) چه کسانی هستند و با صلوات پیوند داده می‌شود. بچه به این سمت هم که باور داشته باشد، هم ایشان را کمک و مدد خودش می‌داند هم می‌داند که می‌شود با اینها حرف زد. ولی بچه را وارد چیزهای بیشتر نکنیم که مثلاً بچه در دعای کمیل یا روضه و ... باید بنشیند!!! پس در 5 سالگی بچه توانایی صلوات فرستادن باید داشته باشد.
پس در 5 سال اول فقط در همین حد لازم است که بچه از دین بداند. روی همین حساب، اصلاً نگران نباشید که بچه‌تان هیچ میلی به حفظ قرآن، دعا و نماز ندارد. اینها اصلاً مهم نیست. در این 2 سال (3 سالگی تا 5 سالگی) ما ریشه اعتقادات (و کل دین) را در قالب 3 جمله به بچه یاد می‌دهیم: لااله‌الاالله، محمد رسول‌الله، که بین ما رایج شده است: اللهم صل‌الله علی محمد و آل محمد.
تصور کنید بچه‌ای از جانب پدر و مادر همیشه مورد لطف و عنایت بوده، هرچه دلش خواسته بازی کرده خوش گذرانده، فشار هم رویش نبوده، دستور هم بهش ندادند. از آن طرف هم دیده پدر و مادر اهل عبادتند، اهل بندگی خدا هستند، در ملاحظه با این بچه خود پدر و مارد مهار دارند، به بچه کتک نزدند و...
در طول 2 سال بخواهی این مطالب را به بچه یاد بدهی، بچه با همه وجودش اینها را می‌پذیرد و اینها می‌‌شود پایه این. یعنی همان می‌شود که قبلاً گفتیم و بچه در 6-7 سال اول شخصیتش شکل می‌گیرد. در شکل‌گیری شخصیت هم همین اعتقادات ریشه‌ای مهم است لذا در ادامه این اعتقادات ریشه‌ای باید به بچه داده شود.
به خاطر این که دوست داریم بچه‌مان پیش دیگران خودی نشان بدهد، مجبور می‌کنند بچه را که قرآن بخواند. اینها خیلی ضربه از نظر روحی می‌زند.
انسان چه بزرگ، چه کوچک، از هر چیزی که دچار رنج و زحمتش می‌کند، متنفر می‌شود. حالا اگر از قرآن دچار رنج و زحمت شد، از آن متنفر می‌شود یا از خود پدر و ماد یا معلم و خدا و ...، اگر دچار زحمت شد، متنفر می‌شود.
پس شخصیت بچه را خرد نکنیم، به او امر و نهی نکنیم. با حوصله باشیم.دقت کنید حضرت برای این 4 تا جمله، 2 سال وقت گذاشتند. از 3 سالگی شروع شد تا پایان 5 سالگی. حالا اگر شمارش را نداشتیم که کی 20 روز از 3 سال می‌گذرد، حداقل حدودش را نگه داریم. اصلاً قبل از 3 سالگی که بچه را رها کن ولی 3 تا 5 سال را که می‌توانی حفظ کنی که بچه در این ایام زمینه اعتقادات دارد و سوالاتش در این حدود است و اگر رشد طبیعی داشته باشد، از خدا و رسول و امام زمان می‌پرسد.
اگر بچه‌ای هی کنک بخورد و به او بگویند خدا تو را بکشد و ...، این طبیعی نیست چون بچه خدا را نعوذ بالله شکنجه‌گری بی‌رحم دیده، هیچ میلی پیدا نمی‌کند که از او پرس‌وجو بکند. ولی اگر به بچه سیر درستی داده باشد، به 4-5 سالگی که برسد، نرم‌نرم مهیای این کار می‌شود. مثل بچه‌ای که اگر درست شیر خورده باشد، خودش در 6-7 ماهگی می‌آید به سمت غذا خوردن، هم دستش، هم دهنش، هم میلش می‌رود به سمت غذا. اگر بچه‌ای به این شکل نبود، مشکل در رشدش است. همانطوری که بچه در 1 سالگی آرام‌آرام می‌رود به سمت راه رفتن.
هیچ کس هم اگر نیاید سراغش، خودش از درون می‌جوشد. به شرطی که قبلش درست رشد کرده باشد. این مطالب هم اگر درست پ​یش برویم، بچه خودش در 4-5 سالگی می‌آید به سمت این فضا که خدا را بشناسد. ببیند در دنیا چه خبر است. من چه کاره‌ام در این دنیا؟ وقتی می‌گوییم لااله‌الاالله (هیچ معبود پرستیدنی نیست جز خدا)، بچه می‌فهمد که عجب، این عالم بالاسرش چیزی هست. من در این عالم، کسی هستم. یعنی شخصیتش یک پله می‌آید بالاتر. بعد که می‌گوییم محمد رسول‌الله، می‌بیند که خدا فرستاده‌ای دارد،که از بالا آمده است پایین. اما او که از دنیا رفته و الان نیست، پس ما اینجا چه کاره‌ایم؟ یا وقتی می‌گوییم اللهم صل علی محمد و آل محمد، معلوم می‌شود که اگر فرستاده از دنیا رفته اما ادامه‌اش هست. که آل‌محمد در روزگا ما کیست؟ این کلمات عربی است و باید برای بچه باز شود و ایجاد سوال می‌کنند همین‌جا. خاندان پیامبر را برایش می‌شمریم، مثلاً در قالب شعر. 7 بار یعنی هم حوصله کن، هم تکرارکن، هم عجله نکن. اینها را انجام بده، این جا بیفتد و خیالت راحت باشد و غصه چیزی را نخور. اگر شیطان هی آمد و گفت: ای وای بچه فلانی این جور است و بچه من اینجور، گوش نکن. بعضی از همین حافظ قرآن‌ها بعداً دچار مشکلات و انحرافات شدند، پس به این چیزهای ظاهری دل خوش نکنیم.
پس تا 5 سالگی، برای بچه هیچ‌کاری لازم نیست که گردنش بیندازیم در مسائل دینی. در 5 سالگی که دست چپ و راستش را شناخت، قبله و سجده را یادش می‌دهیم. سجده یعنی بچه بیاید مهرش را بگذارد بغل مادرش، رو به سمت قبله (پس تا بچه دست چپ و راستش را تشخیص نداده، باب نماز نباید مطرح شود).
نکته: در روایات ما، عبادتی که رویش تاکید کردند، نماز است (الصلاۀ عمود الدین). منتهی، نماز را هم نرم‌نرم باید به او یاد داد. در روایات هیچ نداریم که حتماً چادر سر دختر خانم کن و ...
جمع‌بندی کنیم: پس در 6-7 سال اول، بچه هیچ کاری نمی‌خواهد بکند. فقط آموزش عقاید داریم (توحید، نبوت و امامت). حضرت به بحث قیامت هم خیلی بپرداخته‌اند. فقط فرموده‌اند لااله‌الا‌الله (توحید)، محمدرسول‌الله (نبوت) و صلوات (امامت). را یاد دهیم. پس برای بچه بحث قیامت مفید نیست چون در بحث قیامت به ناچار بحث مرگ و مردن و بعد از مرگ را مطرح می‌کنید و صلاح نیست پای قیامت و بهشت و جهنم را نزد بچه باز کنید. بچه نمی‌تواند تصور کند از پدر و مادر جدا شود. بچه که هیچ، حتی برای نوجوان و جوان هم در روایات گفته‌اند زیاد یاد مرگ نکنند.
یرخی الصبی سبعاً. بچه، 7 سال باید آزاد باشد و خوش. یاد مرگ در روایات نابود کننده خوشی‌هاست. الموت، هادم اللذات. هر کس یاد مرگ بکند، خوشی برایش نمی‌ماند. اگر بچه به یاد مرگ باشد، نه می‌تواند بازی کند، نه می‌توان خوش بگذراند، نه آزاد باشد. می‌شود مثل آقا و بزرگی که در اتاق بغلی منتظر چوبه دار است. چقدر فشار روانی به او وارد می‌شود؟!! هر چی از خدای متعال می‌گیم، مال همین جا و همین حالا باشد. بچه اصلاً مال فردا نیست. هزار بار هم بگی که این پول را بذار برای فردایت، اصلاً توجه نمی‌کند.
در حضور بچه هم اگر پدر و مادر با هم صحبت می‌کنند، از مطالبی که دل شوره به جان بچه می‌اندازد، بحث نکنند. فیلم‌های خشن و کشت و کشتار، مرگ را پیش بچه زنده می‌کند. اصلاً تناسبی با این سنین ندارد. بچه را هر طور شده باید از این مسائل پرهیز داد. صلواتی که به بچه یاد می‌دهیم، صلوات خودش دعاست، رحمت است، توسل است، شفاعت است. اهل‌بیت را باید شیرین مطرح کرد. در مورد امام زمان هم همین‌طور است. این که بگوییم، بیایند گردن فلانی را بزنند، بیان انتقال مادرشود رو بگیرند و ... . بابا، یِکَم هم از اون ور بگیم. یِکَم هم از اون ور بگیم. امام زمان میاد آدم‌‌ها رو نجات میده، تا جهان پر از خوبی بشه، همین مطلب توش هم هست که تو جهان بدی نباشه. پس گفتارها خیلی مهم است. بچه را باید درست و با محبت به اهل‌بیت پیوند بدهد. از صلوات، گرفتاری و خشم و غضب و ناراحتی و ... در نمی‌آید. چون، الولد سید سبع سنین. سید را باید بالا نگه داشت. پایین نگهش داری، باهات راه نمیاد. وجودش برنمی‌دارد اصلاً. مثل وجود آتش که سردی برنمی‌دارد و اگر آتش را سرد کنی، آن را نابود کرده‌ای.
بچه هم در 6-7 سال اگر به وجودش چیزهایی داده شود که مخالف حقیقت او باشد، او را متلاشی کرده‌ایم.
در 6-7 سال دوم، مطلب خیلی زیاد است و کار بسیار است. اما در مورد بچه در 6-7 سال اول کار ما بسیار آسان است. منتهی، خود پدر و مادر هم باید مسائلی را رعایت کنند.

حاج آقا بهرامي

كلاس تربيت فرزند

باتشكر از خانم مريم صالحي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

رکسانا...
27 مرداد 94 7:32
سلام... میشه خواهش کنم برید تواین وبلاگ وبه من رای بدیدشماره 6 خیلی خوشحالم میکنید حتما میام تو وبتون جبران میکنم http://girls-nikta.blogfa.com
هاجر
1 آذر 94 17:22
سلام رفیق چرا این عکسا رو این وبلاگ بود من جا خوردم رسما یا اباالفضل